من: o_OO_o :: بق بقو

بق بقو

و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم

خدایا زمین گیر شدنم را مپسند...

به خود آی؛خود تو جانِ جهانی

من: o_OO_o

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ
این همون مطلبیه که میخواستم تو پست سوالِ اینجا...جا کسیه؟
بگم....خوب الان میگم دیگـــــــــ
ساعت 6 شب، تو ایستگاه اتوبوس دانشگاه
شلوغ به معنی واقعی کلمه منم تنها بی هیچ دوستی (دوستم کلاس داش ساعت6 تا8)
خب همه منتظر اتوبوس 
اتوبوس اول آمد...همه حمله ور شده به سمت اتوبوس وبنده خیلی شیک به ستون ایستگاه اتوبوس تکیه داده و مطمئن بوده جای من در این اتوبوس نیس.
اتوبوس دوم آمد...و باز همه حمله ور شدن به سمت اتوبوس با این تفاوت که ایندفه یکی از پسرا بین دخترا گیر کرد و دوستش رف تو اتوبوس 
اون پسره هم از اون طرف داد میزد علی علی من گیر کردم ... و دخترای ... هی بلند بلند میخندیدن (پسره از خجالت آب شد طفلی)...از موقعیت خودم بگم: من همچنان به ستون ایستگاه تکیه داده بودمD: و این دفه خیلی مطمئن تر از دفه قبل که این اتوبوس واقعا برا من یکی جا نداره :|
و اتوبوس سوم آمد.... برای سومین بار سیر عظیم جمعیت به سمت اتوبوس حمله ور شده ...من یکم باا خودم فک کردم نه دیگ باید حتما تو این اتوبوس سوارشم :/سوار شدم به اندازه یه نفر برام جا پیدا شد اونم چه جایی داشتم با شیشه پنجرهِ اتوبوس یکی میشدم :/
از هم ایستا های خودم تو اتوبوس بگم ... 2 تا دختر پر حرف....خدایـــــــــــــــــــا بهشون فک میکنم سردردمیگیرم .من که فقط به اندازه 20 ای 30 دقیقه کنار این دوتا دختر بودم  کل شَجَرَشون دستم اومد :|...هم ایستا بعدی بنده کسی بود که آرنج دستشو رو شونه من گذاشته بود و اصلا اِنگار نَ اِنگار که با هر ترمزی که راننده میگیره آرنجش به صورت بنده برخورد میکنه و اگر من هر دفه جا خالی نمیدادم فک کنم نصف صورتم کبود شده بود:/ با خودم گفتم شاید متوجه نمیشه بزا بهش بگم ... گفتن من همانا و پاسخ ایشششششششششششِ، ایشون هم همانا
من : o_O O_o
والا، دست پیشو گرفت پَس نیوفته ....این مدلی شو دیگه ندیده بودم:|
+تقریبا داخل شهر رسیده بودیم ... مسلما داخل شهر سرعت گیر داره :)
راننده یه ترمز بد میگیره ... یکی ازون ته اتوبوس میگه منـــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااااا
و اتوبوس انفجاری از خنده ...
 اما من نمیدونستم بخندم ... یا اعصابم از دست اون دوتا دختر پر حرف خورد باشه ... یا غصه بی فرهنگی خودمونو موقه سوار شدن اتوبوس بخورم ...یا غصه وجود نداشتن هیچ گونه مرزی بین خانم ها وآقایون تو اتوبوسو ....
از اونجایی که آدم شادیم مورد اولو انتخاب کردم D: ... البته فقط برا چند ثانیه :/
واقعا خیلی بده که ما این چیزای کوچیک رو رعایت نمیکنیم :|
باشد که هدایت شیم :|
۹۴/۰۹/۰۴

نظرات  (۳۹)

خیلی بده این چیزا و تقریبا متنفرم از این مسائل ... چند باری که تهران رفتم تجربه کردم :( اما شهر خودم به اون اندازه شلوغ نیست اما بازم همونی که گفتین حد و مرز آقایون و خانما رعایت نمیشه :((
یه بار برای اینکه نمیخواستم شلوغی رو تحمل کنم نیم ساعت پیاده راه رفتن رو ترجیح دادم :دی
پاسخ:
واقعا معضلیه...:(
به ...من پیاده رویی خیلی دوس دارم ،تا جایی که شرایط جور باشه پیاده میرم :)
۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۵ محمدامین فضلی
واقعا
دیدین تو فیلما این شهرهای اروپایی رو پاریس، لندن، برلین و ... همشون انگار صحنه آهستن
اونوخ ایران مردم از کت و کول هم میرن بالا
ی چیزی بخدا آزارم میده
خیلیا میگن "ایران فرهنگ غنی داره"
واقعا اینگونه صحنه ها رو میبینم با خودم میگم: با قبیله نشینا فرقی نداریم
پاسخ:
واقعا .. بسی موافق
فرهنگ غنی داره .... اما کو رعایت کننده کو :/
فقط یکم انسانیت و فکر لازم داره :) برا این که این مشکلات ساده حل بشه :)
۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۸:۲۹ آقای دارستانی
واقعا ای کاش همین چیزهای به ظاهر کوچیک رو رعایت میکردیم اون وقت میدیدیم که چقققدر خوب میشیم :)
پاسخ:
واقعا ... خیلی عالی میشد عالی 
رعایت کردن حقوق هم دیگه کلی کاره ... خیلیم راحت :)
منم گاهی اینجوریم...گاهی اون مسئول ایستگاه متعجب میگه اینکه جا داشت چرا نرفتی؟ فک کن در اتوبوس به زور بسته میشه ها خخخ
درسته، هیچکدوم از مردم جامعه نمیخوان تغییر کنن و انتظار تغییر جامعه رو دارن، کسی هم که کمی بخواد مثل خودشون نباشه رو نمیتونن درک کنن(یا حتی تحمل)...
پاسخ:
خخخ...میفهمم :))
آره واقعا ... اما اگه همه خوب بشم خیلی عالی میشه عالی 
۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۲ مهراد فروتن
باشد که هدایت شویم. 
آمین.
پاسخ:
آمین
با همین کاراتون کاری کردین که الانه اگه یه دختر پاش به لبه یه سنگ بخوره جلو پسرا، ینی آنچنان بلند‎بلند بهش میخندن که ملت سَری گوشیاشون رو درمیارن و میذارن رو فیلم که ببینن چی شده سَری فیلم بگیرن..:))
آیا این کار خوبیست..؟!:|
پاسخ:
شما این کارارو از کجا میدونید!؟؟!!؟O_o
اصلا هم کار خوبی نیس..:|
۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۹:۰۰ دختر مهتاب من زنده ام
عجب موقیعتایی براتون پیش اومده خندیدم هههههههههه
پاسخ:
میخند ... دوستم من داشتم نابود میشدم :))
همون باشد که هدایت شویم :|
پاسخ:
ان شاءالله 
متن عالی بود کاملا شرایط رو تصور کردم...
عین تصویر رو از مترو و حتی بی‌ار‌تی و ... هر کجای ایران میشه داشت(کنسرو انسانی)
سه بار نوشتم و باز پاک کردم شاید گفتن بعضی چیزا درست نباشه
پاسخ:
خیلی ممنون،لطف دارید :)
آره واقعا ...کنسرو انسانی ..هه جالبه :/
بله بعضی چیزارو نمیشه نوشت :|
منااااا :)))))))))))))))
آره واقعا... منم همچنان امیدوارم که هدایت شیم!!!! :/
پاسخ:
آره یه دختره از ته اتوبوس اینو گفت :)))

ان شاءالله :|
:)))))
میگم ها یخ بزار روی صورتت بزا کبودیش بره :)))
میگم ها میگفتی خودم میومدم از پنجره تشخیصت میدام : دی
حالا سالمی؟؟!! :)))
روحت کجا بوده پس؟؟:))


پاسخ:
میخند ... دلت خنک میشد صورتم کبود میشد:/
حالا خوب شد گفتم جا خالی دادم ...یخ برا چی بزارم هوا به این سردی :))
خوبم هنو میتونم راه برم:))
روحم پیش تو بود دیگه ... عه :))
من همیشه روح مجازیم پیش اسراسD:
خخخخخخ
از  هرچی اتوبوس واحده بدم میادکلا همه توش کتلت میشن.یعنییییی کتلتااااا

پاسخ:
واقعا هم همین طوره کتلت واقعی :))
۰۴ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۰ مهدی اصغری
واقعا من که نمیتونم با اتوبوس یا مترو جایی برم یک روز کامل از زندگی عقب میفتم
بعد هم میگن از خودروی شخصی استفاده نکنید خودشون یه بار بیان سوار مترو بشن متوجه میشن چ خبره
پاسخ:
هی چی بگم ... حالا من مترو رو ندیدم اما امان از اتوبوسا :(

۰۴ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۷ کودک فهیم
بدتر از این موقعیت رو امروز تو بی آر تی تجربه کردم. خیر سرم نیم ساعت زود تر راه افتاده بودم که به موقع برسم. سه تا رد شد و جا نشدم، آخرش هم با یه عالم بار و بندیل به زور خودمو چپوندم یه گوشه. لازمه بگم آخرش دیر رسیدم و کلی دویدم تا از قطارم جا نمونم :|
پاسخ:
ای وای  :|
خیلی بده ، حالا خوبه باز رسیدی به قطارت :|
ای بابا ...نمیدونم این مشکلات کی میخواد حل بشه :/
باشد تا هدایت شویم؟؟
فکر کن ۱٪ !!!
کجای کاری؟ تازه ورژن هدایت شدمون اینه !!
خدا به داد نسل بعدی برسه
پاسخ:
تنها کاری که از دستمون بر میاد همین امید واری به هدایت....دیگـــ

واقعا راس میگی خدا بداد نسل بعد برسه :/
۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۴ ❤منتـــظر المـهـدی❤
حق یارتون......
پاسخ:
ممنون ..دوست عزیز :)
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۹ کوثر متقی
از وسایل نقلیه عمومی واسه همین چیز هاش بیزارم :/
پاسخ:
هی  :|
سلام
خدا راه راست روبه سمتمون هدایت کنه:)
پاسخ:
ان شاءالله ... هدایت بشیم
هم ما به سمت راه ، هم راه به سمت ما
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۹ فاروق کریمی زاده
بزرگ میشی یادت میره :)
پاسخ:
:)
تازه الانم یادم نیس :))
۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۴:۴۴ ♥ محجبه ♥
بد وضعیتیه :-(
پاسخ:
بد
ان شاءالله درس میشه .... یکم همت کنیم حله :)
۰۵ آذر ۹۴ ، ۲۳:۳۳ پرواز سپید
سلام
من اومدم...
این متنو توی سفر خوندم و خیلی خندیدم!!خخخخ
کلا ملت هپلی هستیم....
پاسخ:
سلام
خوش آمدی :)))
حالا منم دعا کردی ...آیا ؟
دوستم
خوش حالم مسبب خنده شدم :))
ان شاءالله هدایت شیم
وااااای این پستو گذاشتی داغ دلم تازه شد :((
یه بار با یکی از دوستام ساعت 6 میخواستیم از یونی با سرویس بریم خونه. دوستم دید هنوز اتوبوس خالیه گفت من میرم سرویس بهداشتی از راننده پرسید کی راه میفته گفت ده مین دیگه،دوست بی فکر من هم کیفشو داد دستم رفت تا مثلا سریع برگرده:( بماند که کیفم وکیفش چقد سنگین بود:((
به 5 مین نرسیده اتوبوس فجیح پر شد و راننده راه افتاد بره:(((
من رو به راننده:قرار بود واسه دوستم وایستید...
راننده:جا نیس واسش:(
من:کیفش دستمه وایستید بیاد کیفشو بگیره حداقل
راننده به ظاهر گرامی هم انگار نه انگار راه افتاد:(((((((
من:پس بذارید من پیاده شم
راننده عمرا گرامی باز هم انگار نه انگار O_o
من با دو تا کیف سنگین....
راننده...
دوست بی فکرم...
یعنی تا به حال واسه دستشویی رفتن هیچ کس انقد جوش نزدم :((
پاسخ:
ساناز 100 دفه بت گفتم این معرفتاتو خرج هر کسی نکن ...عه
خوب شد حالا :))))
حالا کیف رو چیکار کردی!؟؟!؟!!؟ :))))

۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۵ نرگس جوان
وای این مناااا ک خوندم زدم زیر خنده و شوهر اخماشو کرد تو هم بگی نگی
خدا خفت نکنه :))))
پاسخ:
عه توزدی زیر خنده ... شوهر اخم کرد O_oبراچی؟؟!!! :))
 
:)))))
سلام خواهری
برای من هم پیش اومده
گاهی انقده منتظر میمونم  که بقیه دلشون میسوزه خودشون میفرستنم :)
اما واقعا جای تاسف داره چون هنوز که هنوزه فرهنگ صف ایستادن و رعایت حق تقدم رعایت نمیشه
با توجه به این که تو دین ما به حق الناس خیلی توجه شده
باشد که هدایت شویم:) 
آمیییییین
موفق باشید
پاسخ:
سلام،
خیلی چیز بدیه...
چه مظلوم :)
بله واقعا جای تاسف داره :|
آمین
پیروز باشید!
آقا ما این مدلیشم دیده بودیم! :|
پاسخ:
واقعا ... :|
به دوست دیگه م که کلاس داشت زنگ زدم بهش گفتم دوست بی فکرمو پیداش کنه(آخه گوشیش هم تو کیفش بود) بهش بگه بیاد خونمون دنبال کیفش...
آخرشم نیومد! کیفشو با آژانس فرستادم در خونشون :((((
بعد که کیفو تحویل گرفته اس زده: ممنون!
همین!
فکر کن... واقعا همین!
انگار اون کیف سنگین منو تا خونه برده و کلی جوش زده...
بعدش عذاب وجدان گرفتم که چرا همون موقع از فحشایی که بلدم مستفیضش نکردم :))
پاسخ:
بیا ... واقعا 
اصن تو باید بااین بشر دوس باشی تا وقتی من هستم ...
اشکال نداره تو وظیفتو انجام دادی:)))
ان شاءالله هدایت بشیم ...
آدما فرق دارن دیگ :))
هییی...
آدم هیچ وقت نباید خودشو صددرصد خرج کسی کنه که فقط بلده تا ده بشماره :|
 
معلومه که آدما با هم فرق دارن بقبقو جونی...
مثلا تو تا به حال لنگه ی منو تو دنیا دیدی؟؟! نه واقعا دیدی؟؟؟ ^_^
پاسخ:
نه ... ساناز ... تک ...است :*
آقا اجازه؟
ما بقبقو را دوست...*_*
پاسخ:
حتما ... چرا اجازه نباشه :))

^_^

سلام

من نظری ندارم فقط گفتم حالا که اومدم یه سری به وبلاگت زدم  یه سلامی هم بکنم

پاسخ:
سلام :)
لطف عالی مستدام

حالا متنای بقیه رو خوندم یه نظر دارم

هرکی میگه هدایت شیم...یا فرهنگ سازی کنیم...یا...

فقط میگیم اما کاری نمیکنیم بهتره هرکسی از خودش شروع کنه تا فرهنگ سازی شه آخه همونایی که با تو وارد اتوبوس شدن یا به اون پسر بیچاره خندیدن یا اونایی که تو اتوبوس باهاشون برخورد داشتی اوناهم از ما میباشن از یه سرزمین یا یه کره ی دیگه نیومدن که

بهتره همه سعیمونو تو همه زمینه ها بکنیم^_^

پاسخ:
آفرین دخترم ،به نتیجه خوبی رسیدی ... من  نیزبه شخصه همه سعیمو میکنم :)
ایول فائزه جونم منم همینو میگم...ما همه فقط شعار میدیم...
تو یکی دیگه از پستها هم، همه ادعا داشتن اصن تقلب نمیکنن من نمیدونم اونایی که من سرجلسه میبینم از کدوم کهکشان تشریف میارن؟!!

ولی من خیلی راحت اعتراف میکنم که به بقبقو املا و زبان میرسوندم و فیزیک  تحویل میگرفتم!
 نوش جونمون!!!  :)))))
پاسخ:
من که دیگه از این به بعد شعار نمیدم :d
 
نمیشه اینقدر راحت اعتراف نکنی ها نمیشه ای بابا ما در گذشته یه خطبی کردیم  عه :))))))
الان دارم چوبشو میخورم دیگه :))
واسه قضیه املا صدای این چوبه رو منم میشنوم :|

پاسخ:
بیا ... معلومه دیگه :|
بقبقو جونم ساناز فدات شه :/  قربون قد وبالات  اون خبطه نه خطب!
میـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
خود نیز میدانم ... جهت تاثیر بیشتر کلام اینجوری گفتم :))))
خود نیز میدانم و ....(ادب حکم میکنه سکوت کنم!)

هرچند از قدیم گفتن" خود کرده را تدبیر نیست"  :(
پاسخ:
^_^
بَـــــــــــــــــــــــــــــــــــلِـــــــــــــــــــــــــه

سلام ساناز جون ممنون

منم زیاد تقلب میکنم خیلیم کیف داره البته اگه گیر نیوفتم

پاسخ:
ای بابا .. ای بابا :|

تقلب کار بدی است :|
سلام فائزه جونم...
میدونی چیه به نظر من امتحان بدون تقلب اصن هیجان نداره که...اونایی هم که تقلب نمیکنن خیلی بی ذوق و قریحه ن!
:))
پاسخ:
آره من بی ذوق اصن بی قریحه (یعنی چه ؟)
من که دیگه تقلب نمیکنم :/
قریحه=ذوق،طبع
ابیییش خوب تقلب نکن، به من چه؟ (بیشتر ازین ازت انتظار نمیره پولایتی دیگه :))))
بعدشم کی با تو بود polite؟ من با فائزه جوووونم بودم!
 :))))
پاسخ:
آها
بعله ... تقلب نمیکنم :|

چیش باش... با فائزه جون ... فعلا که فائزه جون جواب نداده که :)))))
فضولو بردن جهنم گفت هیزمش تره! :))))))
پاسخ:
..
این جمله ت که نوشتی:من دیگه تقلب نمیکنم...
خیلی برام آشناس واسه شما آشنا نیس یه وقت؟؟ به نظرت قبلا از زبون کی شنیدم؟؟!
پاسخ:
خدا بخواد الانم با گذشتم فرق دارم :)

در ضمن اصلاً هم برام آشنا نیس :d

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.