بایگانی شهریور ۱۳۹۴ :: بق بقو

بق بقو

و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم

خدایا زمین گیر شدنم را مپسند...

به خود آی؛خود تو جانِ جهانی

۷۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

دفتر نمره به دستان خداست

فقط یکم طولانیه اما بخونید .... قشنگه...

 باز هم بوی کتاب تازه

ماه مهر آمده است

 حسّ بیداری من چند برابر شده است

 قد کشیده است مدادم امروز

 به من امروز معلم می گفت:

 بچه ها، هدف این است اگر

 تخته مدرسه ما سبز است

 ننویسیم دگر تخته سیاه

 دفتر نمره به ترتیب الفباست ولی

زندگی یعنی، آن آخری اول بشود

معنی زندگی آن قدر بزرگ است که ما

 می توانیم در آن، دفتر صد برگ شویم

 زنگ ها ـ یعنی عادت کنی از خویش به بیرون بزنی

 هدف این است که ما آخر زنگ

 کس دیگر بشویم

 دفتر نمره به دستان خداست.

 امتحان نزدیک است

بچه ها، نیمکت ها روزی، شاخه سبز درختی بودند

جیر جیر آنها، مال دلتنگی گنجشکان است

بگذارید کسی، روی پر و بال شما خانه کند

برکت در این است

هر کسی باید دستش را بالا ببرد

وقتی از محضر اللّه سؤالی دارد

بچه ها امتحان نزدیک است

 هر کسی باید اشکال بگیرد از خود

 امتحان نزدیک است.

رنگ خودکار مهم نیست

بچه ها، جنس یقه، هر چه باشد، باشد

 سرتان باید افراشته باشد در آن

سر هر کوچه به دیوار، کسی رنگ زده

بر حذر باشد پیراهنتان

 رنگ خودکار مهم نیست

 مهم تر این است

 هر چه بنویسی، مفهوم از آن سبز شود

 بعد، ناخن باید اهل تلنگر باشد

 دست ها صورت ها، در خود نور سحر شسته شود

 به خدایی که در این نزدیکی است

 امتحان نزدیک است.

بهترین شاگرد

زندگی ضرب در احساس، مساوی با عشق

 بعد از این سعی کنید

 عشق غایب نشود

 انضباط آخر ایمان شماست

 و اگر دیر رسیدید به خود

 درِ این مدرسه را می بندند

 عاقبت روز حساب، زنگ ها خواهد خورد

چاله بسیار در این اطراف است

 تا ببینیم حواس چه کسی پرت شود

 بچه ها، کل جهان روی قلم می چرخد

 بهترین شاگرد آن است، که جوهر دارد.

خوب چطور بود؟؟؟باهاش موافقید یا مخالف

۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۰