خندیدن :: بق بقو

بق بقو

و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم

خدایا زمین گیر شدنم را مپسند...

به خود آی؛خود تو جانِ جهانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خندیدن» ثبت شده است

میخندم

همینطور میخندم ،

اما دلم شاد نمیشود ،

چون شبی که این همه ستاره روشنش نمیکند.


+همه وبارو خوندم و میخونم،همه اونایو که دنبال میکنم.اما نمیدونم چرا اینقدرنظرگذاشتن برام سخت شده؛خواستم عذرخواهی کنم !

+بوی ماه مهر به مَشام میرسه و من خیلی از کارام مونده . مثل کسی که از این دنیا میخواد بره اون دنیا اما هیچی با خودش نداره و دستاش خالیه !

+نویسنده متن بالا هم نمیدونم کیه.

۱۸ نظر ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۴:۵۵