شاید موقت :: بق بقو

بق بقو

و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم

خدایا زمین گیر شدنم را مپسند...

به خود آی؛خود تو جانِ جهانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاید موقت» ثبت شده است

دلم: برو سلام بده بگو که برگشتبو دلت خیلی تنگ شده 

عقلم: تو که باز چند روز دیگ رد نشده میری دانشگاه و پشیمون میشی و آخ وای هاایت برا ماست برا چی میخوای باز برگردی!!

دلم:مگه اصلاً یک وبلاگ چیزی به عنوان بسته و باز داره ... برو سلام بده !

عقلم :پَ نَ پَ هر کی هرکیه . اگر نداره پس چرا پست خداحافظی گذاشته .

دلم :بهت میگم برو سلام بده به هیچ چیز دیگم فکر نکن !!

عقلم :کارای تو همیشه همنجوریه بدون این که به عواقب فکر کنی یه کاریو شروع میکنی .

دلم :بعضی کارا عواقب نداره یه وبلاگ دیگ ..نمیخواد آپولو هواکنه کِ

عقلم :همه چیز مهمن ، فکر کن !سبک سنگین کن اگر دوباره یاد خداحافظی و این خُنَک بازیا نمیوفتی برو . برو هیچ وقت نگو خدافظ

دلم :اینجوری باهاش صحبت نکن ، گناه داره بین دوراهیه ، درکش کن!

عقلم :از من گفتن باید بتونی احساساتتو کنترل کنی حالا کوچیکش همین بازیه رفت و برگشتن به وبِ ... یکم بزرگ شو 

دلم :عزیزم

عقلم :اینقدر نازش نکن باید این موضوع ساده رو بفهمه .

دلم :حرفاشوجدی نگیر

عقلم :خوب فکر کن بعد شروع کن اگر نمیتونی به دل بگو اینم گذراست تموم میشه (اون همیشه کوتاه میاد این بارم میتونه )و از خیر دوباره نوشتن بگذر 

دلم :عزیزم 



من : پس بازم...


+منوآدم معقولی بار آوردن ؛ اغلب خواسته های دلم بیجواب میمونه ... تو میسوزی و میسازی با این عقل دِلَکَم :)

+برای روبه راهی دل هم دعا کنیم ... برای هم دعا کنیم !!

۲۲ نظر ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۵