بایگانی فروردين ۱۳۹۵ :: بق بقو

بق بقو

و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم

خدایا زمین گیر شدنم را مپسند...

به خود آی؛خود تو جانِ جهانی

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است


+این پست صرفاً جهت اینه که این روز یادم بمونه :)

95/1/18

بعد دانشگاه بنا به اون حرفی که تقریباً 2 سال پیش زدم (چند روز پیش یه دفه ای یادش اومد)... یعنی بردن خواهرم به کافی شاپ برای دعاهای شبانه ای که برای کنکور من میکرد :| ... خلاصه قول داده بودم که ببرمش و مهمانش کنم .

رفتیم دیگ عکس

دوستم گیر داد که بریم پیتزا بخوریم :|

من که واقعاً جا نداشتم ... اما اونا ناهار نخورده بودن ... رفتیم دیگ:| :)))) عکس

این دفه به قصد خونه رفتن ... پیتزا فروشیم ترک کردیم :)

تو راه یه پسر بچه بود فال میفروخت ... ماهم که کنجکاو برای آرزوهای آینده :))) فالم گرفتیم (البته همه اینا جنبه شوخی داره به شخصه اصلا به فال معتقد نیستم)

ولی این دفه خیلی در کمال ناباور همه چی توش بود که برا من لازم بود انجام ندم ... تازه برا من عکس کبوتر(البته خیلی دقیق معلوم نیس)؛ هم داشت :| ... تازشم آبی آسمانی هم هست :دی

عکس

فالای همو باصداهای مَن دَرآوردی خنده دار میخوندیم ... تاییدم میکردیم که وای این چقد راسته برا تو :دی ... البته یه جوری مینویسن که برا همه درست باشه دیگ :دی

بعضی جاهای فال هم؛ سوادمون نَم میکشید .. بلد نبودیم بخونیدم یه چیز دیگه میگفتیم به جاش :))))

خلاصه ... خدارو شکر روز خیلی خوبی بود !

از این روزا برای همتون^_^

+ هاااا من عید دیدنی هیچ کدوم از برادرا نرفتم :| ... بنا به دلایلی الکی که کار داشتم

هر روزم از سمت برادر اخطار میومد که چرا نمیای خونمون من بهت عیدیدتو بدم :|

منم خسته خوچرا نمیاری بهم بدی همینجوری :|

-خلاصه اگه تا دو روز دیگ نیای عیدیتو حذف میکنم گفته باشم (شوخی)

منم عیدی طلب :دی (فک کردم وجه نقدیه)

دیدم یه چیز بهتره ... :) کتاب ... البته کتاباش یکم مربوط میشد به اون سوالایی که من ازشون کرده بودم یه زمانی (خیلی خوب یادش بود)... خلاصه بسی خوشنود گشتم :) ...وجهه نقدم داشت :دی

عکس

همین^_^

ومن الله توفیق ...

۲۷ نظر ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۰۸