حواس پرتی

اصلا نمیدونم از کدوم شروع کنم :|

«اینا اتفاقای این روزامه»

از خواب بیدار میشم ؛ طبق معمول دیر و با عجله حاضر میشم

مامان :بیا چایی تو بخور ...

چشم ...میخورم اما نصفه اصلا نفهمیدم چی خوردم

مامان :صبحانه

دیرم شده  (یه تیکه نون ورمیدارم تاتو راه بخورمش)

یه لقمه همون اول میخورم ...یه لقمه وقتی کفشامو میپوشم ....یه لقمه زمانی که در حیاطو باز کردم ...خلاصه تیکه نونِ نصفه شد.

گفتم بقیشم تا قبل از این که از کوچه بیام بیرون میخورم ... داشتم میخوردم اون لقمه قبلیارو که دیدم وسط کوچم نصف نونِ هم هَنو دستمه :|...خلاصه باهر زور و بلایی بود دودستی با تمام انگشتام نون رو در دهان خود جای دادم :|...که به ناگاه :|||||

با آقایی که درون ماشین نشسته بود و این جوری منو میدید o_OO_oانگار تو عمرش آدم ندیده روبه رو شدم .

یعنی منو دیدی دلم میخواست زمین دهن واکنه من برم توش :|

دستمو گرفتم جلو دهنم ؛سرمو انداختم پایین به راهم ادامه دادم ... بماند که وسط راه نزدیک بود خفه شم :|

(خیلی شده من با همین تو ماشین نشستنای بعضیا غافل گیر شدم که نگم بهتره )

+تلگرام :| ؛ یعنی برنامه با این همه کاربر نباید یه راه چاره برای پیامای اشتباهی بذاره

ای بابا ... در این چند روز اخیر انقدر پیام اشتباه دادم ... از استیکراش هرچی بد بگم کم گفتم :|

البته اینا همه دید الان منه ها که واقعاً اعصابم از دستش خورده(از دست حواس پرتی خودم خورده) ... خوبی هم داره البته

+جدیدا کامنتای وبارو هم اشتباه میذارم

+بایکی دیگه کار دارم ... به یکی دیگه زنگ میزنم

درس عبرت:عجله نکنید لطفاً

پیامبرصلی الله علیه و اله می فرمایند: «انما اهلک الناس العجلة ولو ان الناس تثبتوا لم یهلک احد، عجله و شتاب مردم را هلاک کرده و اگر مردم دارای تانی و خویشتن داری بودند، هیچ کس به هلاکت نمی رسید.

ثلاث من کنّ فیه لم یندم: «ترک العجلة، و المشورة، و التوکّل عند العزم على اللّه عزّ و جلّ».
 

سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت کردن ، 3 - و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری .